افزایش نرخ افسردگی چه ربطی به سبک زندگی امروزی داره؟
موضوع دیگهای که از نظر جناب یوهان با افسرده شدن بیشتر مردم ارتباط داره، ارزشهای ناسالمیه که ذهنهای ما رو به تصرف خودشون درآوردند و ما رو از نظر ذهنی بیمار کردند. اگر تصور کنید هدف زندگی پول، مقام و پز دادنه، بهزودی احساس پوچی میکنید. احتمال ایجاد افسردگی در افرادی که معتقدند میتونند با خرید کردن و نمایش دادن، از غم و اندوه فرار کنند و زندگی خوبی داشته باشند بیشتره. ارزشهای ناسالم نه تنها نیازهای روانی ما رو تامین نمیکنند، بلکه ما رو از زندگی خوب و سالم دور میکنند. یوهان استدلال میکنه که هیچ کدام از انسانها در بستر مرگ به کفشهایی که خریدند و یا ریتوییتهایی که گرفتند، فکر نمیکنند، بلکه به لحظاتی فکر میکنند که عاشق بودند و تونسته بودند ارتباطات معنیداری بهوجود بیارند.
جالبه که اغلب ما تا حدودی همه ما این چیزها را میدونیم اما اونها رو در زندگی شخصیمون پیاده نمیکنیم. انگار که تو ماشینی زندگی میکنیم که طراحی شده تا ما رو مجبور کنه اونچه که واقعا در زندگی اهمیت داره رو فراموش کنیم و در جاهای اشتباهی دنبال شادی بگردیم. خلاصه اینکه جناب یوهان معتقده هر چند علل بیولوژیکی سهم زیادی در افسردگی داره اما نمی تونیم فقط با اصلاح اشکالات بیولوژی این مشکلات رو حل کنیم و از پس افسردگی بربیاییم.
|